دوست عزیز، در این مقاله تعداد زیادی لینک به سایر مقاله های مرتبط و مکمل وجود دارد که به زبان انگلیسی هستند. امیدوارم این موضوع برای شما قابل درک باشد که تهیه و ترجمه این حجم انبوه از اطلاعات، بسیار زمان بر خواهد بود و من اجبارا، لینک به مطالب انگلیسی را در این مقاله قرار داده ام.

نکته دیگر این است که من اصطلاح Inbound Marketing  را به بازاریابی جاذبه ای ترجمه کرده ام. در مقاله های سایر متخصصین این حوزه، این اصطلاح به بازاریابی درون گرا ترجمه شده است که چون کلمه درون گرا یک حس منفی را منتقل می کند، من آن را نمی پسندم و به نظرم با توجه به مفهوم Inbound Marketing، استفاده از بازاریابی جاذبه ای، مناسب تر است.

ما می دانیم دچار خطا و اشتباه شدن و به دردسر افتادن برای تازه کار در طی تلاش های آنها در عرصه بازاریابی جاذبه ای بسیار محتمل و عادی می باشد، همچنان که برای هر تازه کار دیگری در هر عرصه ای ممکن است اتفاق بیفتد. این موضوع خصوصا برای آن دسته از افراد محتمل می باشد که تمام عمر در حال انجام دادن بازاریابی به شیوه سنتی بوده اند، یا اگر شما جزء اولین نفرات موجود در تیم کاری خود بوده باشید که به شیوه از بازاریابی روی آورده اید نیز احتمال به خطا رفتن برای شما زیاد می باشد.

در نتیجه این آشنایی اولیه ممکن است آنقدر هیجان زده شده باشید که تصمیم بگیرید هر بخش از استراتژی بازاریابی خودتان را بهینه سازی کنید که در نهایت موجب سردرگمی و کلافه شدن شما شود. یا حتی ممکن است در رابطه با بخش های مختلف بازاریابی جاذبه ای به دیده شک بنگرید و با خود بگوئید – – این قدر مطلب نوشتن و وبلاگ نویسی و . . . چه لزومی دارد؟ – – که در نهایت موجب عدم بهره مندی شما از استراتژی های کلیدی شود که موجب ارتقاء سطح درآمد و کسب و کار شما می شود.

هر کسی ممکن است دچار خطا و اشتباه شود، و ما اینجا حضور دارین تا نقل و انتقال شما و رسیدن به موفقیت در عرصه بازاریابی جاذبه ای را سهل و آسان کنیم. این 7 خطای معمول را که اغلب بازاریابان جاذبه ای دچار آن می شوند را در نظر بگیرید، بنابراین با آگاهی داشتن از آنها از دچار شدن به آنها جلوگیری می کنید.

7 خطا رایجی که تازه واردان به عرصه بازاریابی جاذبه ای مرتکب آنها می شوند

خطای اول: سعی و تلاش برای انجام یکباره تمامی موارد

شما همه مطالب موجود را در مورد بازاریابی جاذبه ای مطالعه کرده اید و حتی ممکن است پس از آموزش های مختلف مدرکی را هم در این زمینه کسب کرده باشید. حالا دیگر می خواهید حرکت کنید! تا جایی که از هزاران هزار محتوای منتشر شده در وبلاگ خو برخوردار شده و لیست ایمیل های شما هم تکمیل شده باشد و حتی اقدام به انتشار محتوا در زیرساخت های اجتماعی موجود خود طبق اصول شناخته شده و پذیرفته شده آن می کنید.

اما در برابر میل و اصرار درونی خود مبنی بر انجام تمامی موارد به یکباره و با هم خودداری کنید. داشتن انتظارات و توقعات زیاد مطمئنا چیز خوبی است  – – شما شخص فعال و زرنگی است، و این نکته بسیار خوبی است! – – اما برای موفق شدن در بازاریابی جاذبه ای، باید کنترل استراتژی بازاریابی خود را در طی ماههای متمادی در دست داشته باشید و هر قدم را بطور مجزا و با فاصله ای منطقی از دیگر موارد طی کنید. در غیر اینصورت، شما دچار وضعیتی می شوید که در آن در یک زمان درگیر انجام دادن چندین و چند کار بصورت همزمان بوده و در حقیقت اجازه توانایی وقت گذاشتن برای همه آنها را نخواهید داشت و به نتایج دلخواه دست پیدا نمی کنید.

بنابراین بجای آنکه هر روز به مقداری اندک روی موضوعات مختلف کار و فعالیت داشته باشید – – وبلاگ خودتان، کانالهای ارتباطی خودتان در سطح شبکه های اجتماعی، وبسایت، و استراتژی ارسال ایمیل های خود – – آنها را اولویت بندی کنید. کدوم یک از این کانال های شما بهتر از بقیه موثر واقع می شوند؟ کدام یک برای مدت بیشتری می توانند به کار و فعالیت خود ادامه دهند، در حالیکه شما وقت و انرژی خود بر روی شبکه های ارتباطی دیگر خود صرف می کنید؟ به عنوان مثال، اگر شبکه های اجتماعی شما از میزان تعامل کافی با مخاطبین شما برخوردار است اما نرخ بانس ریت برای ایمیل های شما قدری بالاتر از 2% است، شاید بهتر باشد قبل از هر چیزی به مسئله بهبود وضعیت لیست های ایمیل خود بپردازید.

اگر در تشخیص این موضوع که در رابطه با بازاریابی جاذبه ای از کجا باید شروع کنید، دچار مشکل شده اید! اجازه دهید با استفاده از آخرین مطلب و راهنمای خودمان برای 100 روز اول فعالیت خود به عنوان یک بازاریاب جاذبه ای به شما کمک کنیم.

خطای دوم: عدم در نظر گرفتن اهداف واقعگرایانه و قابل اندازه گیری

بدون داشتن اهداف قابل اندازه گیری، شما قادر به کار کردن بصورت کارآمد نبوده یا حتی نمی توانید میزان رشد خود را در طی زمان دنبال کنید. انتخاب استاندارد های بالا بسیار خوب و مناسب می باشد، اما توجه کنید که اهداف انتخابی شما حتما واقعگرایانه و اسمارت (SMART) باشد.

کلمه SMART مخفف کلمات زیر می باشد:

  • مشخص(S) : هر هدفی باید همراه با یک معیار و استاندارد برای اندازه گیری آن باشد. به عنوان مثال به این عبارت توجه کنید: “در طی هفته دو مطلب منتشر کنید”، حال جمله قبلی را با این جمله مقایسه کنید: “در طی هفته مطالب بیشتری منتشر کنید”. برای آنها ضرب الاجل هم تعیین کنید.
  • قابل اندازه گیری (M): اعداد جفت و زوج بهترین و تنها روش برای اندازه گیری میزان موفقیت شما می باشد.
  • قابل دستیابی (A): تعیین اهداف بسیار خوب و مهم هستند، اما با این وجود این اهداف باید قابل دستیابی باشند. چیزی را که شما و تیم همراه شما قابلیت دستیابی به ان را دارید بشناسید و در مورد آن صادق باشید و همچنین وجود هرگونه سد و مانع در مسیر دستیابی به آن را نیز در نظر بگیرید.
  • واقع گرایانه (R): اهداف شما باید دقیقا در ارتباط کامل با کسب و کار شما باشد. اجازه دهید فرض کنیم شما شرکت مواد غذایی یونیکُرن با 100 شعبه فروشگاهی هستید که تنها پذیرای 10 جعبه از مواد غذایی می باشید. در این وضعیت هدف شما به احتمال زیاد نباید افزایش تولید محصولات خود از 1000 جعبه به 5000 جعبه در ماه باشید. در عین حالیکه داشتن محصول بیشتر ایده و تصمیم بسیار خوبی است، اگر کسی آنها را از شما نخرد، چرا باید زحمت تولید آنها را به خود بدهید؟
  • مقید به زمان (T): نسبت به آن ضرب الاجل تعیین شده وفادار باشید! اگر همواره اقدام به عقب انداختن آن بکنید، اهداف شما همواره اعتبار خود را از دست داده و در نهایت سیستم شما از هم گسسته می شود.

از این قالب از پیش آماده شده و رایگان به عنوان کمکی برای تعیین اهداف اسمارت خود استفاده کنید. همچنان که برای دستیابی به آنها تلاش می کنید، توجه کنید که حتما و همیشه باید اطلاعات آماری خود را مورد بررسی قرار دهید و در صورت لزوم برنامه ها و فعالیت های خود را با آنها تطبیق دهید.

خطای سوم: عدم استفاده از امکاناتی که پیش از این از آنها برخوردار بوده اید

یکی از معمول ترین اشتباهاتی که می بینیم بازاریابان جاذبه ای مرتکب آن می شوند ایجاد تعمیرات و تغییرات کلی بر روی تمامی فرایند و مواد و مطالب بازاریابی خودشان بجای بهینه سازی چیزی است که پیش از این از آن برخوردار بوده و سپس اضافه کردن مواردی که برای اولین بار به آنها دست پیدا می کنند به موارد بهینه سازی شده پیشین می باشد. حتی اگر تاکنون بر روی تاکتیک های سنتی بازاریابی متمرکز بوده اید، از شانس بالایی برخوردار می باشید که محتوا و منابع قبلی شما برای تغذیه فعالیت های شما در حوزه بازاریابی جاذبه ای مفید بوده و به کمک شما بیاید.

آیا از وضعیت کنونی وبسایت خود رضایت دارید؟ ببینید برای داغ تر شدن و مطرح شدن بیشتر وبسایت خود در موتورهای جستجو دیگر چه صفحات و مطالبی را می توانید به وبسایت خود اضافه کنید (البته بدون اینکه آن صفحات به عنوان هرزنامه در نظر گرفته شوند). می خواهید اولین پیشنهاد خود را ارائه کنید؟ یک صفحه فرود به عنوان نسخه نمایشی یا برای ارائه مشاوره به بازدید کنندگان خود در نظر بگیرید. از بروشوری در رابطه با فعالیت فعلی وبسایت خود برخوردار می باشید؟ آن بروشور را تبدیل به صفحه ای در سایت خود با عنوان “درباره ما” بکنید. اگر نیاز به ایده ها و الهام هایی در مورد چگونگی استفاده از منابع و محتوای فعلی بازاریابی خود برای بازاریابی جاذبه ای خود دارید، این مطلب را بررسی کنید.

خطای چهارم: سعی و تلاش در انجام بازاریابی جاذبه ای بدون داشتن یک وبلاگ

زمانی که کار وبلاگ نویسی برای کسب و کار خود را عقب می اندازید، در حقیقت توانایی ایجاد محتوایی بطور سالانه را هم که در طول زمان به ایجاد ارزش برای شما برای ادامه می دهد، نیز به عقب می اندازید. هر زمان که مطلب جدیدی را بر روی وبسایت خود منتشر می کنید، یک صفحه اندکس شده دیگر به وبسایت خود اضافه کرده اید – – و ار یک صفحه ای که در سایت شما اندکس می شود، به مثابه فرصت دیگری است برای اینکه سایت شما در نتایج موتور های جستجو نشان داده شود و در نتیجه ترافیکی از آن بخش به سمت سایت شما هدایت شود. علاوه بر این گوگل و دیگر موتورهای جستجو از اینکه صفحه ای را به وبسایت خود اضافه کرده اید مطلع می شوند، و این کار به آنها اجازه می دهد تا بدانند که وبسایت شما فعال است و آنها باید پیوسته به وارسی سایت شما بپردازند تا ببینند در این بین چه محتوای جدیدی را به آن اضافه کرده اید و آنها می توانند آن را اندکس کنند.

درج مطالب جدید در وبلاگ ها به همین شکل به عنوان فرصت هایی جدید برای ایجاد مشتری بالقوه در نظر گرفته می شوند. هر یک از مطالبی که توسط شما منتشر می شود باید از چندین ترغیب کننده برخودار باشد. به عنوان مثال، درج بنرهایی در قسمت بالا و پایین هر یک از مطالب، ترغیب کننده هایی در کناره های متن، لینکهای در متن به صفحات فرود مختلف قرار داده شده و البته دیگر پست هایی در داخل متن شما و دیگر مواردی از این دست. پیشنهاد می کنیم آخرین راهنمای منتشر شده در رابطه با تولید مشتری بالقوه را مطالعه کنید.

خطای پنجم: تولید محتوا در خلاء

زمانی که بطور کامل متوجه شدید که نگارش و انتشار مطالب بر روی سایت و وبلاگ شما تا چه اندازه می تواند به شما در بدست آوردن تعادل نسبی کمک کند شروع به نگارش کردن در مورد اولین موضوع ها و ایده هایی که به ذهن شما می رسد، بسیار وسوسه به نظر می رسد. اما دست نگاه دارید! وبلاگ نویسی، مانند هر کار دیگری در حوزه بازاریابی نیاز به استراتژی دارد. بدون داشتن یک استراتژی، شما در حقیقت در حال پرتاب یک قلّاب بدون قرار دادن طعمه در یک اقیانوس بزرگ هستید.

قبل از اینکه شروع به تهیه محتوا کنید، باید ببینید شما نیاز به تولید چه نوع محتوایی دارید که موجب هدایت آندسته از مردم و خوانندگان به وبسایت شما شود که از احتمال بیشتری برای خرید کردن محصولات شما برخوردار هستند. شما در این زمینه به موارد زیر نیاز دارید:

  • شخصیت خریدار خود را ایجاد کنید و چرخه زندگی خریدار خود را طراحی کنید. این فرایند تحت عنوان معماری محتوا، شناخته شده و مرحله ای بسیار مهم و حیاتی در تهیه محتوا در نظر گرفته می شود. اگر به فروش لوازم آشپزخانه اشتغال دارید، یک فرد که همراه با خانواده خودش زندگی می کند مطمئنا سوالات متفاوتی در این زمینه دارد، و در مقایسه با یک دانشجوی کالج دارای نیازهای اطلاعاتی و علایق متفاوتی می باشد. هر دو این شخصیت ها ممکن است اقدام به جستجو در بین محصولات و خدمات شما بکنند، اما مطمئنا به دلایل متفاوتی مبادرت به انجام این کار می کنند. تهیه و انتشار محتوایی که برای هر دو گروه از این شخصیت ها مناسب باشد، از اهمیت بالایی برخوردار است.
  • لیستی از کلمات کلیدی برای خودتان تهیه کنید. اگر قبل از انجام جستجو برای پیدا کردن کلمات کلیدی مرتبط اقدام به تهیه محتوا بکنید، متحمل ریسک پر کردن محتوای خود با کلمات کلیدی مختلف خواهید شد، که در زمان خوانده شدن به نظر غیر طبیعی آمده و ممکن است توسط موتورهای جستجو جریمه شوید. این راهنمایی برای افراد مبتدی در زمینه جستجو و پیدا کردن کلمات کلیدی می باشد.
  • از مشتریان خود پرسش کنید. یکی از راههای مناسب و خوب و البته مورد علاقه ما برای پیدا کردن ایده مناسب به منظور تامین محتوا اجرای پرسشنامه در این رابطه در بین بازدید کنندگان از سایت می باشد.

زمانی که در رابطه با موضوع هایی که مخاطبین شما به آنها علاقمند هستند، اقدام به تهیه محتوا می کنید، از هدایت ترافیک به سمت وبسایت خودتان، ثبت نام های بیشتر در سایت و لیست دریافت ایمیل ها و نیز مشتریان بالقوه ای که وارد قیف فروش خودتان می کنید، موفقیت های بیشتری نصیب تان می شود.

خطای ششم: عدم مرتب کردن و حذف کردن موارد اشتباه از لیست ایمیل ها

اگر تاکنون اقدام به تهیه یک لیست از ایمیل ها مختلف کرده اید، برای مردم هرزنامه ارسال کرده اید، ایمیل هایی را به لیستی قدیمی و غیر فعال ارسال کرده اید یا حتی غیر از این پیغام خود را به اجبار به افرادی که هیچ گونه علاقه ای به شنیدن آن نداشته اند، تحمیل کرده اید، بدانید که زمان آن دیگر به سر رسیده است و از این طرق شما به عنوان یک بازاریاب جاذبه ای شناخته نمی شوید.

اولین قدم برای بازاریابی ایمیلی با رویکرد بازاریابی جاذبه ای کنترل و بررسی سلامت لیست ایمیل های شما می باشد، که می توانید با بررسی و اعمال این 5 پرسش در مورد آنها به این موضوع پی ببرید. سپس نوبت به بررسی و تمیز کردن لیست ایمیل های شما می رسد: لیست ایمیل های خود را بررسی کنید و هر یک از ایمیل هایی را که از این تست با موفقیت گذر نکردند را از لیست خود حذف کنید.

سپس، به نرخ بانس ریت ایمیل های ارسالی خود توجه کنید و ببینید چگونه این نرخ با ارسال ایمیل به افرادی که به واقع انتظار دریافت آن ایمیل را داشتند کاهش پیدا می کند. بجای تحمیل کردن پیام خود، شما می توانید از طریق محتوای جذاب، مفید و مرتبط ایمیل های ارسالی خود موجبات وارد شدن آنها به سایت خود را فراهم آورید.

خطای هفتم: عدم اندازه گیری نتایج و تطابق دادن برنامه ها با آنها

همچنان که به تلاش های خود در زمینه بازاریابی جاذبه ای ادامه می دهید، پیگیری معیارهایی که بر اساس آنها اهداف را تعیین می کنید نیز از اهمیت بالایی برخوردار می باشد و باید همواره بررسی کنید و وضعیت نتایج حاصل آمده با اهداف تعیین شده را مقایسه کنید. معیارهایی که در طی هفته – به – هفته و ماه – به – ماه پیگیری می کنید تنها بستگی به چیزی دارد که بر روی تمرکز کرده اید – – توجه کنید که اگر در لحظه چندین معیار مختلف را دنبال کنید، همواره متحمل ریسک از دست دادن تمرکز خود خواهید بود (اشتباه شماره 1 شرح داده شده در این مطلب را ببینید).

اگر تمرکز شما بر نگارش و بهینه سازی وبلاگ خودتان است، تعداد دفعات دیده شدن مطالب منتشر شده در آن، تعداد کلیک های انجام گرفته( به معنای درصد تعداد بازدید کنندگانی که در ضمن وارد شدن به محتوای شما بر ترغیب کنندگان معرفی شده کلیک کرده اند)، تعداد مشتری های بالقوه ایجاد شده و منابع ترافیک وارد شده به سایت را دنبال کنید. آیا مردم و بازدید کنندگان در نتیجه جستجوی ارگانیک وارد سایت شما می شوند؟ از طریق ارجاعات سایت ها دیگر هستند؟ از طریق شبکه های اجتماعی وارد می شوند؟ اگر در حال کار کردن بر روی بازاریابی ایمیلی هستید، تعداد کلیک های انجام گرفته بر روی لینک های موجود در ایمیل های ارسالی خود را بررسی کنید تا درکی کلی از محتوای مورد علاقه خوانندگان خود بدست بیاورید. برای داشتن ایده هایی بیشتر در این زمینه می توانید به مطلب 6 معیار بازاریابی که مدیرعامل شما به آنها اهمیت می دهد یا 7 معیاری که ما پیشنهاد می کنیم هر بازاریابی بطور هفته ای مورد بازبینی و بررسی قرار دهد،  توجه کنید.

زمانی که متوجه می شوید چیزی بخوبی در حال کار کردن است، اقدام به گسترش و باز تولید آن بکنید. زمانی که چیزی بخوبی کار نمی کند، چیز دیگری را بجای آن امتحان کنید – – هر قدر بیشتر در این زمینه تلاش کنید، مطالب و نکات بیشتری یاد می گیرید.