مردم خیلی از تصمیم گرفتن نمی ترسند. ترس آنها از پشیمان شدن از تصمیم هایی است که می گیرند.

هدایت تصمیم گیری به سطوح پایین تر سلسله مراتب سازمانی می تواند یکی از ویژگی های مدیریت خوب باشد. اما به این یافته که در نتیجه یکی از مطالعات اخیر به دست آمده است توجه کنید: 53 درصد از افراد ترجیح می دهند به جای اینکه خودشان تصمیمی را اتخاذ کنند، شیر یا خط بیندازند یا تصمیم خود را به دست احتمال و تصادف بسپارند.

مقاله “شیر یا خط انداختن: نظریه و شواهد” که توسط سه محقق نوشته شده است، همچنین بیان می دارد که 28 درصد از موردهای مطالعاتی، اگر برای بار دوم مورد پرسش قرار می گرفتند، احتمال تغییر عقیده درباره یک نتیجه مطلوب اولیه را داشتند. نویسندگان این مقاله بیان می دارند که سنگینی مسئولیتی که با یک انتخاب باید پذیرفته شود، می تواند حقیقتاً بسیار زیاد باشد.

چنین یافته ای برای نویسندگان این مقاله، نشانگر قدرت احساس تأسف در مشکل به ظاهر رایج مسئولیت گریزی بود. آنها در این باره چنین نوشته اند:

توضیحی که می توانیم برای انتخاب احتمال و تصادف به جای تصمیم گیری توسط افراد بدهیم، ترس از افسوس خوردن به خاطر اتخاذ یک تصمیم نادرست می باشد. اگر انتخاب یک گزینه نامطلوب، به واسطه یک پیامد تصادفی باشد، شخص تصمیم گیرنده احساس تأسف کمتری می کند.

اگر نامصمم بودن در شرکت شما هم یک مشکل است، می توانید از این سه راهبرد برای کمک به بهتر شدن وضعیت اتخاذ تصمیم های قطعی کمک بگیرید.

  1. ترس را رها کنید

گفتنش راحت تر از انجام دادنش است؟ شاید. برای اینکه چنین چیزی واقعاً اتفاق بیفتد، به توصیه مشاور Doug Sundheim برای حذف ترس از ناکامی و شکست از هر سازمانی در مجموعه مقالات دانشکده بازرگانی دانشگاه هاروارد توجه کنید:

  • ناکامی (شکست) هوشمندانه را تعریف کنید
  • به ناکامی (شکست) های هوشمندانه پاداش دهید
  • رویکرد خود را نسبت به ریسک پذیری شفاف کنید

  1. درک کنید که زندگی عادلانه نیست

نویسندگان این مقاله، با بیان یافته های مطالعات انجام شده پیشین، به گونه ای غیر مستقیم اظهار می دارند که برخی افراد ترجیح می دهند دیگران انتخاب های زندگیشان را برایشان انجام دهند چرا که می ترسند به تصمیم آنها به عنوان تصمیمی نادرست نگریسته شود. آنها حق دارند. یک تصمیم گیرنده خوب، بهترین ارزیابی های خود را به کار گرفته و حقایق و داده هایی را که پشتوانه تصمیم باشد، در تصمیم گیری خود لحاظ می کنند. ولی این تصمیم آنهاست و بنابراین ذاتاً ناعادلانه است. درک این واقعیت گامی مهم در جهت توانمند کردن افراد برای تصمیم گیری است.

  1. تصمیم گیری را به یک الزام تبدیل کنید

این دیدگاه توسط اقتصاددان رفتاری، Dan Ariely معرفی شده است. او بیان می دارد که در مبارزه با نامصمم بودن، فقط ضرب الاجل ها هستند که می توانند کمک کننده باشند. آریلی با بیان مثالی از یک گروه از دوستان که به این فکر می کنند که در یک شب مشخص چه کاری انجام دهند می گوید:

برای غلبه بر این مشکل، من قانونی را وضع خواهم کرد که مدت زمانی را که شما مجاز هستید در جستجو به دنبال یک راهکار صرف کنید، محدود می کند. همچنین، انتخاب نهایی را، اگر شما موفق به ارائه یک گزینه بهتر نشوید، من مشخص خواهم کرد. برای مثال، یک فعالیت خوب و رایج را در نظر بگیرید (رفتن برای نوشیدن در محل X ، یا بازی بسکتبال در محل Y) و آن را به دوستان خود اعلام کنید. اگر هیچ کدام از دوستان شما گزینه بهتری بیان نکرد، ده دقیقه بعد به انتخاب من، همه شما به قصد رفتن به آن X (یا Y) حرکت می کنید.

البته باید بپذیریم که مثال آریلی، تصمیمی را شامل می شود که پیامد کوچکی دارد. بنابراین احتمالاً نادرست نیست اگر بگوییم که در هنگام روبرو شدن با موقعیت هایی که گرفتن یک تصمیم یا انتخاب یک گزینه می تواند اثر قابل ملاحظه ای بر آینده شرکت شما داشته باشد، بهتر است روش هایی از این دست متوقف شوند.

 

به امید تصمیم های خوب و موفقیت آمیز در کار و زندگی همه شما دوستان.