تلگرام ابزار خوبی است. واتسپ هم ابزار خوبی است. ولی این ابزارهای خوب برای مقاصد خاصی طراحی شده اند که اگر اشتباهی مورد استفاده قرار بگیرند، به ابزارهای بی خاصیتی تبدیل خواهند شد که نه تنها فایده ای برای ما و کسب و کارمان نخواهند داشت بلکه باعث تاثیرات منفی هم خواهند شد. می پرسید چرا؟ به داستان من گوش دهید تا متوجه منظور من بشوید.
مدت زیادی بود به این فکر می کردم که چرا از واتسپ بدم می آید. داستان از جایی شروع شد که یک گروه کوچک در واتسپ ساختم که شامل کسانی بود که در دوره آموزشی که در کلوپ ایرانیان دبی اجرا کرده بودم شرکت کرده بودند و برای اعضاء گروه اطلاعات مربوط به کلاس را پست می کردم.
بعد از تمام شدن دوره هم، هنوز مطالب جدید برای گروه ارسال می کردم و آنها را به روز نگه می داشتم. یک روز صبح که از خواب بیدار شدم دیدم یکی از اعضاء گروه، عمدا یا سهوا، یک موضوع کاملا بی ربط و البته حساس و تقریبا توهین آمیز در گروه پست کرده بود. همان روز چند تماس اعتراض آمیز از اعضاء گروه دریافت کردم مبنی بر اینکه مطالب گروه باید مدیریت بشه. از طرف یک شخص مهم هم پیام غیر مستقیمی دریافت کردم که این مطالب نباید در گروه منتشر بشه و شما مسئول هستید!
خوب من چه کردم؟ فورا گوشی تلفن را برداشتم و زنگ زدم به رییس شرکت واتسپ و گفتم عزیز دلم، لطفا امکان مدیریت پیام ها در هر گروه، قبل از پست شدن به کل گروه را در اختیار ادمین ها قرار بده تا این مشکلات پیش نیاید. او هم گفت چشم، پس چرا زودتر خبر ندادی؟ همین الآن این کار را می کنم… و خلاصه مشکل به خوبی و خوشی برطرف شد!!!
خیر دوستان، من این کار را نکردم و به جای اون، کلا گروه را حذف کردم و موضوع تشکیل گروه در واتسپ را هم از برنامه کاری خودم خارج کردم.
دقیقا همین سیستم خنده دار را تلگرام ایجاد کرده. ولی دوستان، این سیستم خنده دار برای همین ایجاد شده که هر کسی در گروه بیاید و هرچه میخواهد بگوید. در کشورهایی که این موضوع قابل درک باشه، کسی یقه ادمین گروه را نمیگیرد و بازخواست نمیکند به خاطر کاری که اصلا او مسئولیتی در قبالش ندارد! بلکه همه متوجه هستند که ساختار گروه در واتسپ و تلگرام همین است و این تقصیر ادمین نیست و ادمین کاری از دستش بر نمی آید. در واقع حتی مطالب ارسال شده بی ربط، توسط ادمین نمی تواند حذف شود!
این اشتباه ما است که از ابزار چت، به عنوان ابزار آموزشی یا ابزار اطلاع رسانی عمومی استفاده کنیم. البته دلیل این موضوع هم واضح است. وقتی فیسبوک فیلتر باشد، همه دنبال راه کار جایگزین خواهند شد و فعلا بهترین راه کار، تلگرام و واتسپ است!
حالا مدتی است که تلگرام یک حرکت عجیب انجام داده (به نظر من این حرکت، یک نوع خودکشی است) که شاید به نظر بیاید مشکل قبلی را برطرف کرده باشد ولی یک مشکل بسیار جدی جدید ایجاد کرده آن هم شکل دهی مجدد “جریان یک سویه اطلاعات”!
در مدت چند سال اخیر، وجود شبکه های اجتماعی باعث شده بود مردم کم کم به جریان دو سویه و چند سویه بین تولید کننده محتوا و مصرف کننده محتوا را درک کنند و این ارتباط دو طرفه باعث شده بود تا مفاهیم بسیار نوین و موثر برای کسب و کارها و در فضای آنلاین شکل بگیرد. تولید محتوا، اشتراک گذاری و دریافت فیدبک از مخاطب و محتوای تولید شده توسط مخاطب (User Generated Content)همه امکانات مهمی بودند که سالها طول کشیده تا شکل بگیرند و مخاطبین کسب و کارها و برندها، به همفکری و هم افزایی و اشتراک گذاری محتوای تولید شده، عادت کنند. ولی متاسفانه تلگرام با معرفی امکان جدید “کانال” دوباره دارد ما را بر می گرداند به سال ها قبل! خیلی خیلی قبل تر!
امروزه می بینیم که برندها دارند از “گروه” به همان دلیل عدم کنترل روی محتوا، به سمت ایجاد “کانال” حرکت می کنند، با این هدف که جلوی انتشار مطالب نا مرتبط را بگیرند. ولی نمی دانند که با این کار، یک خطای استراتژیک بزرگ را مرتکب می شوند و آن هم این است که حق مخاطب در انتخاب مطالب، ارسال فیدبک و نظر، دیدن سایر نظرات و هر گونه تعامل با محتوای تولید شده که نتیجه آن عدم تعامل با برند است را در بر خواهد داشت.
شما خودتان این حس را ندارید وقتی می بینید اطلاعاتی برای شما ارسال میشود که در زیر آن اطلاعات، امکان ارسال نظر یا سوال برای شما وجود ندارد و هیچ چاره ای ندارید جز خواندن مطالب و یا کلیک بر روی امکان “Mute” و یا خیلی بد تر از آن: “خروج از کانال و نادیده گرفتن آن برند برای همیشه”
من که دلم نمی خواهد برای برند شرکتی یا شخصی خودم چنین بلای غیر قابل جبرانی پیش بیاید. به هیچ کس هم توصیه نمی کنم، فقط به این دلیل که مدیران سازنده یک سیستم مثلا تلگرام، امکانی قدیمی و منسوخ شده را با هزاران تبلیغ و بزرگ نمایی، دوباره اختراع می کنند، ما هم فکر کنیم پس حتما این یک امکان عالی است و از همین فردا باید آن را در کسب و کار خودمان پیاده سازی کنیم. به نظرم باید هر ابزاری را با مطالعه و دقت انتخاب کنیم. این ابزارها مثل چاقوی جراحی هستند. هم می توانند برای کسب و کار و برند ما مفید باشند و هم می توانند خطرناک باشند. باید دید هر ابزار چطور می تواند به ما، به کسب و کار و برند ما و در نهایت به مخاطب ما کمک کند تا بهتر و موثرتر، در ارتباط و تعامل باشیم. جدید بودن یا چون همه دارند استفاده می کنند پس من هم باید استفاده کنم، دلایل منطقی برای استفاده از این ابزارها نیستند.
مخاطب عزیز، شما حق دارید هر نوع نظر مثبت یا منفی و تکمیلی در مورد این مطلب را مطرح فرمایید تا من و همه خوانندگان آن، بتوانند از نظرات شما استفاده کنند.
جانا سخن از زبان ما می گویی. نمی دانم این مشکل فقط بین ما ایرانی هاست و یا همه کشورها دچار آن هستند. وارد یک گروه می شوی که عنوان خاصی را برای خودش انتخاب کرده. خیلی خوشحال می شوی. بعد می بینی وسط یک سری پست های خوب، یک نفر یک پست کاملا نامربوط قرار می ده. اعتراض هم می کنی فایده نداره. به دلیل همین پست نامربوط بقیه هم پست های نامربوط قرار می دهند و بعد می بیینی که این گروه دیگه در مورد چیزی که به خاطرش ایجاد شده صحبتی نمی کنه.
استاد مطلبی که نوشتید عالیست اما یه سوال دارم، الان که اکثر ایرانی ها از تلگرام و واتساپ استفاده می کنند پس چاره ی کار برای بازاریابی با استفاده از این نرم افزارها چیست؟ یعنی شما میگید کلا برای توسعه کسب و کارمون از این نرم افزارها استفاده نکنیم؟
من یک فروشنده لباس رو دیده بودم که با استفاده از کانال تلگرام نمونه ها رو برای مشترکین خودش به نمایش میگذاشت و برای اینکه کاربران بتونن این ارتباط دوسویه رو نگه دارن لینک شخصی خودش رو میگذاشت تا اگر کسی سوئالی داشت از اون طریق باهاش در ارتباط باشن، شما این روش رو هم تایید نمیکنید؟
محمود عزیز مطلب بی نظیر بود تا انتها خوندم و کاملا دید صحیحی داری .. ماهیت نرم افزار های پیام رسان و گروههای آن بر اساس آزادی بیان است به عبارتی اگر شما من رو به یک مهمانی دوستانه دعوت کنی من آزاد هستم که حتی از شما انتقاد کنم و یا بدتر از آن ..قبل از اینکه من حرفی بزنم شما این حق را نداری که افکار من رو مورد بازبینی و یا سانسور قرار بدی و فقط می توانی وقتی صحبتهای من تمام شد و اگر بی ربط یا توهین آمیز بود من را دفعه دیگر در مهمانی ها و یا جلسات کاری خود دعوت نکنید . و لذا این سیستم ها مناسب مقاصد آموزشی و یا کارهایی که نیاز به مدیریت دارد مناسب نیست . مثال دیگری که می توانم بزنم و خواهش دارم در مورد آن هم یک تحلیلی انجام بدی استفاده از اینستاگرام به عنوان ابزار فروش آنلاین در ایران می باشد که کم کم دارد تبدیل به فاجعه می شود بیش از هزار صفحه در ایناستاگرام وجود دارند که دارند نقش فروشگاه اینترنتی را بازی می کنند که مشکلات و خلا هایی رو در آینده بوجود خواهند آورد.
سلام،
محمود جان، من با این مطلب شما راجع به تلگرام، که با راه اندازی کانال ها دست به خود کشی زده موافق نیستم!
تلگرام هم مانند سایر پیام رسان ها دارای امکانات گروه می باشد و از این گروه ها مانند سایر پیام رسان ها بایستی صرفا جهت گروه های دوستانه استفاده کرد با تعداد محدود اعضا می باشد، استفاده ای که شما از گروه واتساپ داشتید استفاده تخصصی جهت اطلاع رسانی بوده.
تلگرام سپس مبحثی به نام بات را راه اندازی کرد،همانطور که شاید اطلاع داشته باشید ، بات ها توسط API کاملا مدیریت می شوند اعضا آنها نامحدود و هر پیغامی که توسط اعضا ارسال می شود بعد از پراسس شدن در سرور شما قابلیت پاسخگویی به آن و یا ارسال به همه و هر امکانی که API در اختیار شما قرار می دهد را دارا می باشید، در واقع با به راه افتادن بات ها کم کم تعدد اپلیکیشن های موبایل کم خواهد شد، چون هر امکانی که بخواهید را می توانید در بات پیاده سازی کنید، براس مثال من پشتیبانی و توسعه نرم افزار چند شرکت پستی را به عهده دارم به محض راه افتادن بات ها به این فکر افتادم که باتی جهت پاسخگویی به شماره بسته مشتریان که اکنون در چه وضعیتی قرار دارد به راه بیاندازم، قبل از آن مدیریت در صدد تهیه نرم افزار موبایل برای این هدف بود که با پیشنهاد بنده از ادامه آن جلوگیری کرد.
از مزایای راه اندازی بات برای آن شرکت نسبت به تهیه نرم افزار موبایل اشاره به چند مورد زیر کفایت می کند که اولا نیاز به تهیه نرم افزار برای هر دو سیستم iOS و Android با هزینه بسیار بالا نیست زیرا تلگرام قبلا این کار را به نحو احسنت انجام داده و به صورت رایگان به بهترین شکل ممکن آن را به روزرسانی و پشتیبانی میکند، ضمنا نیاز به معرفی نداره زیرا در همین ایران به گفته یکی از مسئولین نزدیک به 13 میلیون نفر از آن استفاده می کنند و روزانه به تعداد آنها اضافه می شود و شما بهتر میدانید چه مقدار هزینه بایستی صرف شود تا یک نرم افزار را 13 میلیون نصب کنند.
و اما به راه اندازی کانال ها که به تازگی توسط تلگرام انجام شده و همچنان در حال توسعه می باشد، این امکان همانطور که از نام آن پیداست مختص خبرگزاری ها می باشد که اکٍثرا یک سویه اعلام خبر می کنند. ضمنا با توجه به اهمیت آن کانال برای شما می توانی مطالب آن را مطالعه کنید، اما آن را Mute کنید (سر فرصت مطالعه کنید) اما شاید کانالی که قیمت ارز را اعلام می کند و روزی 2 یا 3 پیغام می فرستد را Mute نکنید چون قیمت ارز برای شما اهمیت دارذ. اعضا آن ها نیز نا محدود می باشند.
ضمنا API جهت مدیریت پیام های دریافتی نیز در کانال ها به زودی راه اندازی می شود.
در ادامه توجه شما را به مطلبی که تک کرانچ به آن پرداخته و ادامه دنیای تکنولوژی را در اختیار بات ها میبیند جلب می کنم، سطر به سطر این مطلب یک هفته قبل از انتشار آن توسط تک کرانچ بین بنده و دوستانم رد و بدل می شد. لذا اتشار آن برای من جالب بود.
http://tcrn.ch/1KUvbll
با تشکر از شما بابت پست های خوبتان.
نقد بسیار خوبی بود و وقت زیادی هم صرف کردید و حتما برای مخاطبین، سودمند خواهد بود و ایده های جدیدی کسب خواهند نمود.
من می تونم یک نکته اضافه کنم و اون این هست که ما به ابزارهای اطلاع رسانی از دو زاویه می تونیم نگاه کنیم. یکی از دید کاربردی و سهولت کار که این ابزارها بالفعل در خود دارند که در موضوع مورد بحث ما، یعنی تلگرام و واتسپ و نمونه های مشابه، بحث گروه ها است که بعید می دونم کسی مخالف این موضوع باشه که با امکانات بالفعل موجود در این ابزارها، استفاده از گروه ها کاری منطقی برای ارتباط اطلاع رسانی یا آموزشی با مخاطب باشه و ایرادهای اساسی دارند که به نظر من نباید به عنوان یک ابزار جدی و برای یک کار حرفه ای از آنها استفاده کرد.
زاویه دوم امکانات بالقوه ای هست که این ابزارها دارند و توسط مثلا همین API ها یا Bot ها می توان پتانسیل های عظیم این ابزارها را به کار گرفت. در قدرت این امکانات شکی نیست ولی در کاربردی بودن آنها از دید کسب و کار، من شک دارم. ببینید، مخاطب هدف من شرکت های بزرگی نیستند که می توانند پول خرج کنند تا برای آنها برنامه نویسی های ویژه ای انجام بشه. مخاطب هدف من مدیران و بازاریاب های شرکت های متوسط و کوچکی هستند که می خواهند این ابزارها را همان گونه هستند که مورد استفاده قرار دهند که من توصیه نمی کنم این افراد فعلا با این نقایصی که در این ابزارها هست، اقدام کنند.
نکته دیگر هم موضوع استارتاپ بودن این ها است که از دید من خودش یک ایراد بزرگ است و تا اینها بخواهند به بلوغ برسند، برندهای زیادی باید لطمه ببینند. در واقع خرج پیشرفت این استارتاپ ها را برندها باید بپردازند که از نظر من، باید با دقت بیشتری مورد توجه قرار بگیرند.
البته این موضوع را هم قبول دارم که بنا بر محدودیت های استفاده از ابزارهایی مثل تویتر و فیسبوک (که سال ها از استارتاپ بودن آنها گذشته و کاملا به بلوغ رسیده اند) در ایران، باعث میشه تا افراد خلاقیت های زیادی در استفاده از ابزارهای جایگزین به خرج دهند. این موضوع به نوبه خود جای قدردانی دارد ولی شما توجه کنید که برنامه سازی و به کارگیری همین API ها اگر با دقت و کیفیت زیادی انجام نشود، تا چه حدی می تواند به برندها آسیب برساند.
با همه این توضیحات، به نظر من بهتر است از هر ابزاری، برای هدف اصلی که ساخته شده استفاده شود و در اولویت اول، سهولت استفاده، امنیت و دقت در برنامه سازی ها و در جهت اهداف هر برند، انجام شود.
[…] در بین این همه نظریه و مقاله امروز مطلبی را تحت عنوان “آیا شما هم مثل من از تلگرام خوشتان نمی آید؟” از محمود بشاش نظرم را جلب کرد و قصد دارم تا در ادامه […]
[…] در بین این همه نظریه و مقاله امروز مطلبی را تحت عنوان “آیا شما هم مثل من از تلگرام خوشتان نمی آید؟” از محمود بشاش نظرم را جلب کرد و قصد دارم تا در ادامه […]
سلام، مطالبتون همیشه مفید بوده. اما سر این مورد یکم باهم اختلاف نظر داریم! نظرم تحت یک مقاله با ذکر اسم و مقاله شما منتشر کردم.
http://emadg.com/2015/10/10/%D8%AA%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%A8%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%AE%D9%88%D8%A8%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D8%B3%D8%A8-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D9%87%D8%B3%D8%AA-%DB%8C%D8%A7/
مهندس جان مطلب خوب و درستی بود .
2-3 روز پیش من این ابزار رو دیدم و هنوز متوجه کاربردش نبودم تا اینکه یک شرکت تبلیغاتی من رو به لیست کانالش اضافه کرد. همان موقع به این فکر کردم که کانال سیستمی یک طرفه بوده و از نظر بازاریابی ابزار صحیحی نیست. چون کاربرد رسانه های اجتماعی برای بازاریابی و برندسازی در تعاملی بودن آن میان شرکتها (برندها) و مشتریان آنها میباشد و سیستم یک طرفه مناسب این کار نیست. حالا تلگرام باید بجای (یا در کنار) ایجاد کانال با کاربران بینهایت امکانات مدیریتی گروهها با تعداد کاربران بالا را اضافه کرده و بهبود بخشد. البته ابن امکانات رو هم میشود پولی کرد.
و اما در مورد کامنت دوست عزیزمان PDN24 عرض کنم که ایشان نه از منظر بازاریابی ، بلکه از منظر برنامه نویسی و کاربردهای غیر بازاریابی به این موضوع نگاه میکنند که در حیطه کاری ایشان قطعا کاربردی و صحیح خواهد بود.
سلام مهندس عزیز؛
امروز اتفاقی باز این مقاله تان را شاید بعد از نزدیک به یک سال دیدم؛ برایم جالب است که بدانم حالا که بعد از این مقاله خودتان کانال زدید و مقالاتی را در زمینه های مثبت بازاریابی با تلگرام منتشر می کنید آیا هنوز هم درباره کانال به این جمله خود اعتقاد دارید: “(به نظر من این حرکت، یک نوع خودکشی است) ” یاخیر؟
سلام دوست عزیز،
بنده ایرادهایی در تلگرام می بینم که فعلا در این مقطع از امکانات و نسخه فعلی این ابزار، برای موضوع بازاریابی مناسب نیست. برای تبلیغات شاید خوب باشد ولی برای برقراری ارتباط دو سویه و موثر با مخاطب طراحی نشده. در عین حال این را هم نمی توانم کتمان کنم که تعداد زیادی از مخاطبین بالقوه ما در این ابزار فعال هستند. با این فرض که ما باید در هر جایی (چه آنلاین و چه آفلاین) که مخاطبینمان در آن جا هستند، فعالیت داشته باشیم، لذا حضور برندها در تلگرام را به طور 100% نمی توانم کاری اشتباه بدانم.
ولی من شخصا چون از ارتباط یک سویه با مخاطب اصلا راضی نیستم، سعی کرده ام به نوعی این نقص تلگرام را با قراردادن امکان ارتباط مستقیم با من از طریق یک فرم که آن را در تلگرام به مخاطبینم اعلام می کنم، به نوعی برطرف کنم. 100% جواب نمیده ولی تا حدودی من را به هدفم می رساند.
این را هم اضافه کنم که واقعا نمی توان برای تک تک این نوع ابزارها نسخه کاملا مشخص و 100% دقیقی پیچید و نوع نگاه و نحوه استفاده از آنها کاملا به هر کسب و کار وابسته است و اینکه چه هدفی را از استفاده از این ابزارها دنبال می کنیم.
یک مثال می زنم: شما حتما پینترست را می شناسید ولی شاید ندونید که پینترست خیلی بیش از اینستاگرام می تونه برای یک کسب و کا موثر باشه و حتی در برخی کشورها، پینترست بیش از اینستاگرام استفاده میشه ولی ما در فضای وب ایران فقط حرف از اینستاگرام می زنیم. یا مثلا در مورد تلگرام، شما یک محقق، کارآفرین یا یک برند معروف غیر ایرانی در جهان نام ببرید که در تلگرام فعال باشد. در گوگل جستجو کنید. همه سر نخ ها در مورد تلگرام بر میگردد به کاربران ایرانی. لذا این را مد نظر داشته باشید که گاهی برخی از این ابزارها نه به خاطر خاصیت های بالقوه خودشان بلکه به دلیل عدم دسترسی به ابزارهای دیگر، محبوب می شوند. لذا بازاریاب ها باید در این مورد بیشتر دقت کنند.
[…] در بین این همه نظریه و مقاله امروز مطلبی را تحت عنوان “آیا شما هم مثل من از تلگرام خوشتان نمی آید؟” از محمود بشاش نظرم را جلب کرد و قصد دارم تا در ادامه […]